کتاب 92 - هراکلس

ساخت وبلاگ

هراکلس

نویسنده: اوریپید

مترجم: دکتر غلامرضا شهبازی

تهران - نشر بیدگل - چاپ 1 - 1402

نمایشنامۀ «هراکلس» یک تراژدی آتنی است که نخستین بار حدود سال چهارصد و شانزده پیش از میلاد بر صحنه رفته است. هنگامی که هراکلس در جهان زیرین در حال انجام دادن کارهای مردافکن خویش است، لیکوس؛ غاصب تاج و تخت تبای، پدر، همسر و فرزندان او را به مرگ محکوم می‌کند. هراکلس به موقع برای نجات آنان از راه می‌رسد، اما این سرآغاز دردهای بی پایان بزرگ‌ترین پهلوان یونانیان است. هراکلس اوریپید، نمایشنامه‌ای غیر معمول، تأثیرگذار و آکنده از دردهای انسانی است. اوریپید در این درام، ضمن برخورد نوآورانه با اسطوره، ساختاری بنا می‌کند که جسورانه و مثال زدنی است. دکتر شهبازی در ترجمۀ خود از لحنی کلاسیک و متناسب با دوره و فضای مربوط به نمایشنامه به درستی استفاده کرده و ترجمه‌ای منقّح، یکدست و خوش‌خوان را از این اثر ارائه کرده است که خواندن آن به ویژه برای اهالی تئاتر و ادبیات نمایشی نه تنها خالی از لطف نیست، بلکه لازم است. ایشان هفت نمایشنامۀ دیگر از آثار کلاسیک یونان باستان را نیز در همین نشر بیدگل منتشر کرده که خواندن آنها را به علاقه‌مندان نمایش توصیه می‌کنم.

سطرهایی از کتاب:

تسیوس: بیا مرد بی نوا! به قدر کافی اشک ریخته‌ای!
هراکلس: یارای آن ندارم! دست ها و پاهایم نمی‌جنبند. نمی‌توانم از اینجا بروم.
تسیوس: آری، هراکلس. تیره‌بختی حتی بر نیرومندان هم چیره می‌شود.
هراکلس: کاش هم‌اکنون همین جا بدل به صخره‌ای می‌شدم و تمامی مصائبم را از یاد می‌بردم.
تسیوس: بیا، بس است! دستت را به دوستی که یاریگر است بده!
هراکلس: اما مراقب باش! من نباید بگذارم این خون کشتار به جامه‌های تو برسد.
تسیوس: بگذار برسد، هراکلس. پریشانی به خود راه مده، من نگران نیستم.

کتاب نما...
ما را در سایت کتاب نما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ketab60o بازدید : 52 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 23:48