کتاب ۹۵ - سفر به دور اتاقم

ساخت وبلاگ

سفر به دور اتاقم

نویسنده: اگزویه دو مستر

مترجم: احمد پرهیزی

تهران - نشر ماهی - چاپ ۸ - ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۱۲۳

اگزویه دو مستر نویسنده و نقاش قرون هجدهم و نوزدهم در فرانسه است. قلمی منحصر به فرد که خاص خود اوست و نوآوری هایی در رمان نویسی دارد. دو مستر پس از دوئل با افسری ایتالیایی در یک پادگان که به کشته شدن حریف او انجامید، محکوم به چهل و دو روز حبس خانگی در اتاق خانۀ خودش می شود. مجازات کنندگان غافل از این بودند که به قول خود او موشی را به انبار گندم تبعید کرده اند. نویسنده ای که ابزار کارش تخیل اوست می تواند به راحتی چهل و دو روز را آنچنان بر سمند خیال خود بتازد و مرزهای جهان ها را درنوردد که این مدت برای او به قدر ساعتی به طول نینجامد. نویسنده در این اثر، توسن سرکش تخیل را در میدان اتاق شخصی خود که در آن محبوس شده در می جهاند و نشان می دهد که قوۀ تصور و خیال آدمی چه نیروها و امکانات شگفت انگیزی که ندارد. خود نویسنده دربارۀ اثر خود چنین می نویسد: «من به اطراف و اکناف اتاقم سفری کردم که چهل و دو روز به طول انجامید. مشاهدات جالبی داشتم و حظّ مدامی که طی مسیر بردم مرا بر آن داشت تا آن را در دسترس عموم قرار دهم. آدمی از سفر به دور اتاق خود لذتی می برد که از حسادت آزارندۀ مردمان در امان است و برای دست یافتن بدان حاجت به هیچ مال و ثروتی نیست.» این کتاب در قالب زندگی نامۀ خودنوشت (اتوبیوگرافی) نوشته شده و ادیسه ای کمیک به سبک و سیاق آثار لارنس استرن است که خبر از آغاز جنبش رمانتیسم در جهان ادبیات می دهد. دو مستر رمان «سفر به دور اتاقم» را در سال ۱۷۹۴ منتشر کرد و نویسندگان نامدار بسیاری آن را یکی از شاهکارهای ادبیات جهان به شمار می آورند.

سطرهایی از کتاب:

بزرگ ترین هنر انسان نابغه این است که حیوان وجود خویش را خوب تربیت کند، چنان که او بتواند به تنهایی از عهدۀ کار خود برآید. در کنار آن اگر روح موفق شود خود را از بار این ملازم دردسرساز رها کند، می تواند تا آسمان های برین بالا رود. واجب شد این مفهوم را با ذکر مثالی به روشنی توضیح دهم. وقتی دارید کتابی می خوانید و ناگهان اندیشۀ دلپذیرتری به ذهنتان خطور می کند، روحتان بی درنگ به این اندیشۀ تازه می چسبد و کتاب را از یاد می برد، حال آنکه چشمانتان ناخودآگاه کلمات و سطور را دنبال می کنند. بدین ترتیب، صفحه را به پایان می رسانید بی آن که چیزی از آن فهمیده باشید و اصلاً به یاد نمی آورید که چه می خواندید. دلیلش این است که روحتان به ملازم خود فرموده بود چیزی برایش بخواند، اما در باب غیبت صغرایی که خود در پیش داشت خبری به وی نداده بود. بدین سان، «دیگری» سرگرم مطالعۀ چیزی بود که روح به آن گوش نمی سپرد.

کتاب نما...
ما را در سایت کتاب نما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ketab60o بازدید : 22 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1402 ساعت: 12:35