خال گل سرخ
نویسنده: تنسی ویلیامز
مترجم: مرجان بختمینو
تهران - نشر مینو - چاپ ۹ - ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۱۴۴
شخصیت محوری این نمایشنامه؛ سرافینا دلهرز زنی میانسال و خیاط است که تمامی آمال و زندگانیاش را در عشق به شوهرش خلاصه کرده است. او جانش را به جان شوهرش بسته و تمامی دلخوشی و رویاهای زندگیاش را در وجود او میبیند. شوهری که از دست میرود و موجب پریشان احوالی شدید سرافینا و افسردگی و انزوای سه ساله او میشود. اما همه چیز از وقتی بدتر میشود که در مییابد شوهرش به او خیانت میکرده است. تنسی ویلیامز در این اثر یک زن آتشین مزاج ایتالیایی را با تمامی ویژگیهای عالم زنانه همچون نقاشی ماهر ترسیم میکند و از جامعه ایتالیاییهای مهاجر به آمریکا نیز تصویر نسبتاً واضحی را ارائه میدهد. اثری بسیار دراماتیک و سرشار از مسائل انسانیست و ویلیامز با این نمایشنامه موفق به بردن جایزه تونی شد. مرجان بختمینو ترجمهای با جملاتی کتابی و خشک از این اثر ارائه داده است. به گمانم خود ایشان با صحنه تئاتر و هنر نمایش اندکی بیگانه باشد وگرنه کسی که خود بازیگری یا کارگردانی تئاتر را از نزدیک لمس و تجربه کرده باشد میداند که چگونه میباید دیالوگها را در دهان بازیگران جا داد و از چم و خم گفتگوهای محاورهای به خوبی آگاهی دارد، خصیصهای که متأسفانه در این ترجمه دیده نمیشود. واژهها صیقل نخوردهاند و به خشکی همانند جملات کتابهای علمی ترجمه شدهاند.
سطرهایی از کتاب:
سرافینا: [خطاب به مجسمه مریم مقدس] حالا گوش کن، خانم! این خانه کوچک را کف دستت گرفتی و در هم شکستی! این خانه کوچک را شکستی مثل اینکه پرندهای را با دستانت پَر میکَنی. برای اینکه از سرافینا متنفری؟ سرافینا که عاشقت بود! نه، نه، نه، چیزی نگو! حرفت را باور نمیکنم، بانو! تو فقط یک عروسک کوچولوی بیچاره هستی که لباس رنگی به تن دارد. حالا شمعت را خاموش میکنم و همان طور که سرافینا را فراموش کردی، تو را فراموش خواهم کرد. [شمع را فوت میکند.] بفرمایید، تمام شد.
برچسب : نویسنده : ketab60o بازدید : 52