آتش سوزی ها
نویسنده: وجدی معود
مترجم: دکتر محمدرضا خاکی
تهران - انتشارات روزبهان - چاپ 1 - 1396
وجدی معود، متولد لبنان است. قبل از اینکه در شهر مونترال کانادا ساکن شود، چند سالی را در دوران کودکی در پاریس زندگی کرده است. سالها بعد، وقتی که هنرمندی پرآوازه میشود. دوباره به فرانسه بازمیگردد و در شهر نانت در غرب فرانسه ساکن میشود. شهرت جهانی او به خاطر خلق نمایشهایی است که در اکثر کشورهای جهان به روی صحنه رفته است. اجرای سه نمایش ساحلی، آتشسوزیها و جنگل، از تترالوژی (چهارقسمتی) خون وعدهها جایگاه او را تا جایگاه نویسندگان برجسته فرانسه زبان الهام بخش نسل جوان بالا برده است. وقتی که سردفتر لوبل، وصیتنامه نوال مروان، مادر فرزندان دوقلو، ژان و سیمون را برای آنها قرائت میکند. باعث زنده شدن داستان تولد مبهم این خواهر و برادر، و طرح پرسشهایی درباره گذشته آنها میشود: چه کسی پدرشان بوده است؟ چگوه دور از سرزمین مادری در کشور کانادا به دنیا آمدهاند؟ سردفتر لوبل نامههای دربستهای از طرف مادرشان به هریک از آنها میدهد و تاکید میکند که یکی باید به دست پدری برسد که گمان میکنند مرده است و نامه دیگر به برادری که تا آن لحظه کوچک ترین اطلاعی از وجودش نداشتند. دنیایی از پرسش و درد وجود ژان و سیمون را فرا میگیرد. با خواندن وصیت نامه و در ادامۀ داستان این روند ممکن است که آینده و سرنوشت ژان و سیمون را زیرو رو کند و همهچیز را در خود ببلعد.
بخشی از کتاب:
نوال: کتاب ها، چیزای خوب میگن. ولی کتاب ها همیشه یا از گشته حرف می زنن یا از آینده خبر میدن. یه چیز خنده داری تو این وقایع هست. اونا یه روزنامه رو تعطیل می کنن، یکی دیگه راه می افته. اونا «روشنایی روز» رو تعطیل می کنن، «آوای فجر» راه اندازی میشه. نیروهای زیادی دارن می نویسن و باهاشون مقابله می کنن. کلمات، نیروی وحشتناکی دارن. باید نگاه شفاف داشت و روشن بین بود. باید مثل قدیمی ها عمل کرد: با نگاه به پرواز پرنده ها، بازی زمانه و اقبال خوش رو پیش بینی کرد. باید حدس زد.
سودا: چی رو باید حدس زد؟ اکال مرد. اما دوربین عکاسیش باقی موند. با تصاویری شکسته از زندگی های نابود شده. آخه، این دنیا چیه که توش اشیاء، بیشتر از هر یک از ما امید به باقی موندن دارن؟
کتاب نما...
برچسب : نویسنده : ketab60o بازدید : 174